سرزمینی که خیلی با حاله
بدو بدو 1 بار ببین عاشقش میشی
تاریخ : یک شنبه 17 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

مراسم خاکسپاری مرحوم ایرج قادری










 


|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ : پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

 

یکی از مراکز حمایت از حیوانات در تایلند، فیل ها را برای انجام بازی بستکبال آموزش می دهد.
 
 
 

 

برترین ها: یکی از مراکز حمایت از حیوانات در تایلند، فیل ها را برای انجام بازی بستکبال آموزش می دهد.

فردی روی آنها سوار می شود و فیل ها با خرطوم خود توپ را در داخل سبد می اندازند.

به گزارش برترین ها به گفته مدیر این مرکز، هدف از انجام چنین ورزشهایی برای فیلها، حفاظت از سلامتی آنها است.
 








 
 
 

|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

*به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...

*دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن

*با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن

*رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!

*مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.

*تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم: پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!

*بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!

*با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!

*رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!

*لیلی به مجنون گفت: همه این اکرا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!

*داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!

*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!

*داشتم تلویزیون می دیدم. بعد مادربزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی میدیدی؟! گفتم: پ ن پ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای بیبینی!

*منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!

*رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...

*رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!

*با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!


|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer


 تفاوت دخترا و پسرا سر جلسه امتحان!


|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer


چیـزایـی کـه رو مُـخـِمـونـه!









































 


|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر.

رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید: « مدرک تحصیلی ات چیست »؟ گفتم:« دیپلم تمام »! گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه.

رفتم ...چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ......

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ پدر دختر پرسید:« خدمت رفته ای »؟ گفتم:« هنوز نه »؛ گفت:« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ».

رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم.

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟ گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »؛ گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ».

رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند:« سابقه کار می خواهیم »؛

رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».

دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ». گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد ».

رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتند:« باید متاهل باشی ».

برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستند گفتند باید متاهل باشی ». گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».

رفتم؛ گفتم:«باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم». گفتند:« باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم ».

برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم...


|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ : دو شنبه 11 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

*خانمه دوقلو داشته. بچه هاش که به دنیا میان، پرستاره یکی از بچه هارو میبره براش، خانمه می پرسه: اون یکی رو هم میارین؟ پرستاره می گه: پ ن پ فعلا اینو ببرین استفاده کنین 10 روز بعد از فعال سازی اون یکی رو هم پست می کنیم در خونه تون!

*زیر کتری رو روشن کردم، قوری رو گذاشتم روش، مامانم میگه: می خوای چایی بخوری؟ گفتم: پ ن پ غولش فحش داده می خوام بخارپزش کنم!

*گل خریده بودم، بردم خونه دادم به مامانم. گفت: گله؟ گفتم: پ ن پ آفساید بود داور قبولش نکرد!

*دستم رو تا کتف گچ گرفتم! برگشته میگه: شکسته! گفتم: پ ن پ قراره بشکنه، رفتم واسه پیشواز!

*سقف خونمون رو دیده، میگه: اون یه تیکه چیه زرد شده؟ نم داده؟ گفتم: پ ن پ سقف مون خرابکاری کرده!

*رفتم بچه خواهرم رو از مهدکودک بیارم، مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟ گفتم: پ ن پ همین جا می خورمش!

*به راننده میگم: آقا اگه میشه یکم سریعتر. الان هواپیما میپره. میگه: به سلامتی مسافرین؟ گفتم: پ ن پ فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش!

*یکی بالای برج، می خواد خودش رو بندازه پایین. مامانم می پرسه: یعنی می خواد خودکشی کنه؟ گفتم: پ ن پ اومده ببینه سرعت صفر تا صد از این بالا تا پایین چقدر میشه. به جای پروژه بده دانشگاه!

*رفتم سم بخرم واسه سوسک، یارو می گه: می خواین سریع بمیره؟! گفتم: پ ن پ می خوام شکنجه اش کنم ازش اعتراف بگیرم!

*به اپراتور اداره میگم: لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه: گرفتم وصل کنم؟ گفتم: پ ن پ فوت کن، قطع کن!

*حواسم نبود، با صورت رفتم تو در، میگه: ندیدیش؟ گفتم: پ ن پ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو.

*تو پارک رفتم دستشویی اومدم بیرون یکی جلوم رو گرفته! میگم: پولیه؟ میگه: پ ن پ من اینجا نشستم پشه ها نیان تو حین کار براتون مزاحمت ایجاد کنند.

*از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرف میگه: بفرستم واستون؟ گفتم: پ ن پ آپلود کن. لینکش رو بده. دانلود می کنم!

*با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه: زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟ میگم: پ ن پ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش می کنیم!

*رفتم داروخونه، میگم: باند دارین؟ میگه: باند پانسمان؟ میگم: پ ن پ باند فرودگاه! می خوام فرود بیام!

*دوستم میگه: با گوشی برم اینترنت، از شارژم کم میشه؟ میگم: پ ن پ از صندوق ذخیره سازمان اوپک کم میشه!

*می خوایم بریم خونه جدیدمون، مامانم میگه: این همه اثاث رو باید با کامیون ببریم؟! میگم: پ ن پ راست کلیک کن، کات شون کن، برو تو خونه جدید پیست کن!

*به دوستم اس ام اس زدم میگم: کلاس تشکیل نمیشه. جواب داده: یعنی استاد نیومده؟ میگم: پ ن پ رفته قایم شده همه دارن دنبالش می گردن.

*با دوستم رفتیم خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش!؟ میگم: پ ن پ خسته شده بود از بس منتظر ما وایستاد. اس ام اس داد گفت من میرم خودتون بیان!

 


|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer



کوچولو های ناراحت و عصبانی!

 















|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer


عجایبی که فقط در ایران می توان دید!




















|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

پپ گواردیولا روز گذشته در کنفرانس مطبوعاتی با حضور ساندرو روسل، رئیس و آندونی زوبی زاره‌تا، مدیر ورزشی بارسا، اعلام کرد در پایان فصل جاری از جمع آبی و اناری‌پوشان جدا می‌شود.

پیش از اعلام این تصمیم مربی 41 ساله منابع رسانه‌ای احتمال می دادند وی سرمربی یکی از تیم‌های چلسی، منچسترسیتی، منچستریونایتد، لیورپول ، آرسنال یا تاتنهام شود اما پپ در حاشیه این جلسه خبری عنوان کرد خواهان استمرار فوری فعالیت حرفه ای خویش نیست و به استراحتی یک ساله می‌اندیشد.

گواردیولا گفت: احساس می کنم خسته و تخلیه شده ام. نیاز است یک سال استراحت کنم تا دوباره انرژی خودم را بازیابم. چهار سال تمام در بالاترین فشار کاری مسئولیت بارسا در اختیار داشتم. در زندگی گاهی اوقات باید وقفه‌ای برای بازیابی توان ایجاد کرد. دیر یا زود برمی گردم اما اکنون توان خودم را برای فعالیت حرفه‌ای کافی نمی بینم.

وی در مورد شایعاتی که در مورد ملاقاتش با رومن آبراموویچ، مالک روسی چلسی شنیده می شد، اظهار داشت: ملاقاتی میان من و آبراموویچ وجود نداشته است. اگر این کار را می کردم، در اصل به بارسا جفا کرده بودم. نمی خواستم خللی در احساساتم در قبال بارسا قبل از چنین تصمیمی ایجاد شود.

 


|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
آخرین مطالب

/
مراقب باشید تو این جنگل مطالب گم نشید.این یه عکس از سرزمینمونه. اینجارو به دوستاتون معرفی کنید. محمد حسین حیدری فرد اهل زنجان محله ی انصاریه در خدمتتونم.:)