سرزمینی که خیلی با حاله
بدو بدو 1 بار ببین عاشقش میشی
تاریخ : جمعه 1 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

mitunid biaid v ozve khabarname beshid ta khabar hamuno begirid

 


|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ : جمعه 1 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

همه ما سوتی می دهیم، ردخور ندارد، سوتی های بدی هم می دهیم. اما صدایش را درنمی آوریم. با این حال بعضی وقت ها توی جمع های خودمانی تعدادی از همین سوتی ها را تعریف می کنیم.

پس چرا وقتی کسی اسم ما را نمی داند سوتی مان را تعریف نکنیم تا بقیه هم لبخندی بزنند؟! اینجا دقیقا برای همین کار است. البته منظور از سوتی می تواند گاف یا هر کار، باور و فکر خنده داری با شد که وقتی یادش می افتیم خنده مان می گیرد.


*
*اعتراف می کنم تا قبل از رحلت استیو جابز اونو نمی شناختم، ولی الان از بابام بیشتر می شناسمش!

**اعتراف می کنم که دبیرستان که بودیم یه ورق قرص پیدا کردم دادم بچه های کلاس واسه تقویت حافظه شون! کلی برای همه شون مشکلات گوارشی حاد پیش اومد!

**اعتراف می کنم هر وقت میرم توی بانک قبل از اینکه ببینم چی کار دارم و برم نوبت بگیرم، سریع با یه نگاه تمام دوربین های بانک رو چک می کنم و سیستم امنیتی بانک رو اسکن می کنم و روش های سرقت از اون بانک رو آنالیز می کنم. بعد دقیقا همون موقع به ذهنم می رسه اگر واقعا کسی توی بانک بتونه اون ابر بالای کله ام رو ببینه ممکنه دستگیرم کنن، بعدش هم زود به خودم میام!

**اعتراف می کنم بعضی وقت ها که 5 دقیقه زودتر از آلارم گوشی بیدار می شم و خاموشش می کنم. احساس می کنم بمب خنثی کردم.

**اعتراف می کنم اولین روزی که رفتم دانشگاه نیم ساعت تو حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن که برم سر کلاس!!!

**اعتراف می کنم
می خواستم دیوار رو سوراخ کنم. مطمئن نبودم از زیره جایی که می خوام سوراخ کنم سیم برق رد شده یا نه. محض احتیاط فیوز برق رو قطع کردم که برق نگیرتم.... بعد از اینکه دریل روشن نشد کلی غصه خوردم که سوخته!

**اعتراف می کنم بچه که بودم یه وانت مزدا داشتیم خفن. شب جمعه ها 20 نفر فک و فامیل می ریختیم پشتش با فرش و زنبیل و قابلمه می رفتیم پارک ملت بدمینتون بازی می کردیم. الان بکشی هیچ کدوم از اون 20 نفر جلوی وانتم نمی شینیم، چه برسه به عقبش.

**اعتراف می کنممی خوام یه بانک رو بزنم بعدش برم دور دنیا رو بگردم.

**اعتراف می کنم در عین سادگی خیلی خورده شیشه دارم.

**اعتراف می کنم که اولین بار که چت کردم اشتباهی فکر می کردم چت روم در حقیقت یه نفره و هرچی تو چت روم نوشته می شه اون می نویسه. تعجبم هم از این بود که چطور اینقدر سریع فونت ها و سایزشون رو تغییر میده. من هم عین جن هرچی به ذهنم می رسید می نوشتم. تازه جالب اینجا بود که چت روم آمریکایی بود!

**اعتراف می کنم که یه شب عجله داشتم می خواستم برم مهمونی. یک دفعه برق رفت. من با سرعت رفتم دم پنجره که با نور مهتاب پیرهنم رو بذارم توی شلوارم. گذاشتم و با سرعت برگشتم که برم. یک هو یه چیزی شلوارمو کشید و ول کرد. برگشتم دیدم پرده با جاش کنده شد. نگو پرده رو هم با پیرهنم گذاشته بودم توی شلوارم. به خدا جدی می گم!

**اعتراف می کنم یکی از جوجه هام رو توی خوابگاه با دستای خودم کشتم!

**اعتراف می کنم وقتی بچه بودم با داداش کوچیکم لج بودم. اسمش رو با خودکار یا مداد روی دیوار نوشتم. اینطوری: «یادگاری از احمد.» من اون موقع کلاس دوم دبستان و احمد مدرسه نمی رفت. بعد هم نفس نفس زنان رفتم پیش مادرم و گفتم: مامان مامان، این احمد اسمش رو روی دیوار نوشته... می خواستم مامانم دعواش کنه یا حتی کتکش بزنه، اما عقلم نمی رسید که داداشم سواد نوشتن نداره!


|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ : جمعه 1 ارديبهشت 1391
نویسنده : writer

slm b dustane khubam mazerat mikham k chand vaghte nisam

aghaie mohammad mansur man jo daii naneveshtam log daste dustam bud

ham chenin az dustam tashakor mikonam aghaie hosein va vahid

vaghal.blogfa.com


|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ : دو شنبه 28 فروردين 1391
نویسنده : writer

|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : شنبه 26 فروردين 1391
نویسنده : writer
 
اگر مفهوم پیام تصویری ذیل را در کمتر از 30 ثانیه حدس زدید احتمال ابتلای شما به آلزایمر کمتر از 100 درصد خواهد بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.نفهميدي؟
.
.
.
.
..
..
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
..
جدايي نادر از سيمين!!!
:D big grin:D big grin:D big grin:D big grin:D big grin:D big grin:D big grin

|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : شنبه 26 فروردين 1391
نویسنده : writer

ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :

 
عجب نقاشیه نکبت…
 
 
چه دست فرمونی داره توله سگ…
 
 
چقدر خوب میخونه بد مصب…
 
 
چه گیتاری میزنه ناکس…
 
 
استاده کامپیوتره لامصب…
 
 
موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…
 
 
عجب گلی زد بی وجدان…
 
 
بی شرف خیلی کارش درسته…
 
 
دوستت دارم وحشتناک…!
 
 
اما وقتی میخوایم فحش بدیم:
 
 
برو شازده…
 
 
چی میگی مهندس…
 
 
آخه آدم حسابی…
 
 
دکتر برو دکتر…
 
 
چطوری آی کیو؟
 
 
به به! استاد معظم!
 
 
کجایی با مرام؟
 
 
باز گلواژه صادر فرمودی؟

 


|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : شنبه 26 فروردين 1391
نویسنده : writer

 

 

حکایت دعوا بر سر < خال > از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صائب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر حافظ را محکوم به اشتباهش کرد و نهایتا شهریار پاسخی زیبا و شنیدنی برای صائب تبریزی سرود

حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را 

شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سرو دست و تن و پا را
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

البته موارد بالا بصورت رسمی و از قول شاعران شناخته شده بود . بهرحال داستان به اینجا ختم نشد و در گوشه کنار اشعاری را با مضامینی مشابه داریم

مثلا

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور میدانیم
زمال غیر میدانیم سمرقند و بخارا را
و عزراییل ز ما گیرد تمام روح اجزا را
چه خوشترمیتوان باشد؟؟ زآن کشک و دو من قارا


چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را
که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را
از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ
میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را
وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون
ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را

گر این استاد شورین وصف و
تلخین رو بیابد برگه مارا
به جان مادرم بخشم تمام جیب بابا را

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم، چه معنی دارد این کار را
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلا
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند این ها بگیرند وقت ماها را


جنابعالي نظري ندارين؟؟؟

 


|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ : جمعه 18 فروردين 1391
نویسنده : writer
سواحل دریا فقط محل تجمع انسان ها برای تماشای دریا نیست بلکه می تواند برای "آندریس آمادرو" -هنرمند آمریکایی- یک تابلوی نقاشی بزرگی باشد.

به گزاش برترین ها، آمادرو روی این سواحل طوری نقاشی می کشد که خطوط آن با صخره های پیرامون آن تطابق دارد.

این آثار بزرگ چند ساعتی بیشتر بر روی تابلوی ساحلی باقی نمی مانند، زیرا بالاآمدن آب باعث می شود که هنرهای این هنرمند آمریکایی در زیر آب مخفی شود.












 

|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ : جمعه 18 فروردين 1391
نویسنده : writer

 


 
 

|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ : جمعه 18 فروردين 1391
نویسنده : writer

 

 
 
 
گرچه سكوت هميشه با ارزش تصور شده اما اتاقي در آمريكا وجود دارد كه به دليل سكوت بسيار بالاي آن تنها براي زمان كوتاهي قابل تحمل است.
 
 
 
 ایسنا: گرچه سكوت هميشه با ارزش تصور شده اما اتاقي در آمريكا وجود دارد كه به دليل سكوت بسيار بالاي آن تنها براي زمان كوتاهي قابل تحمل است.

طولاني‌ترين زماني كه انسان مي‌تواند در «اتاق بدون پژواك» كتابخانه اورفيلد در جنوب مینیاپولیس دوام بياورد، تنها 45 دقيقه است.



 
اين اتاق تا 99.99 درصد جاذب صدا بوده و ركورد گينس را براي ساكت‌ترين مكان جهان در اختيار دارد؛ اما اقامت طولاني در آن در برخي موارد فرد را دچار اوهام مي‌كند.

 اين اتاق خاصيت فوق سكوت خود را از طريق مثلثهاي صوتي پشم شيشه، ديوارهاي دو طرفه عايق‌دار فلزي و سيمان بدست آورده است.


به گفته سازندگان، در زمان حضور در اين اتاق بدون پژواك، به قدري سكوت وجود دارد كه گوش‌ها با آن سازگار شده و مي‌توان صداهايي مانند ضربان قلب و حتي شش‌ها و معده را شنيد.

جهت‌يابي در اين اتاق تاريك ناممكن بوده، از اين رو بايد در آن روي يك صندلي نشست.



 
اين اتاق توسط شركت‌هاي بسياري در آمريكا مانند ناسا كاربرد داشته كه از آن براي آزمايش فضانوردان استفاده مي‌كنند.

 در اين آزمايشات فرد درون محفظه پر از آب معلق مانده تا مدت زمان سلامت ذهني آنها قبل از دچار توهم و خيال شدن سنجيده شود.


همچنين سازندگان محصولات براي سنجش صداي محصولات خود و همچنين تعيين كيفيت صوتي از اين اتاق بهره مي‌برند.

براي مثال شركت موتورسازي هارلي ديويدسون از اين اتاق براي كم صدا كردن موتورهاي خود استفاه مي‌كند.
 

|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
آخرین مطالب

/
مراقب باشید تو این جنگل مطالب گم نشید.این یه عکس از سرزمینمونه. اینجارو به دوستاتون معرفی کنید. محمد حسین حیدری فرد اهل زنجان محله ی انصاریه در خدمتتونم.:)