سرزمینی که خیلی با حاله
بدو بدو 1 بار ببین عاشقش میشی
تاریخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390
نویسنده : writer

 

اولین عکس العمل موقع تصادف!!!


|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390
نویسنده : writer

*هنگامی که کارنامه ها را می دادند:

پسرها شدیدا به خاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون ولی دخترها هیچی نمی شدند. چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود.

*وقتی پدر خانواده شب به منزل می آمد:

پسرها فرار می کردند و یه گوشه ای می خزیدند تا چوقولی های مادر، کار دست شان ندهد، ولی دخترها به بغل پدر می پریدند و چپ و راست قربون صدقه می شنیدند.

*روز اول مهر که مدرسه ها باز می شد:

پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 می زدند و مزین به لغت نامأنوس کچل می شدند ولی دخترها فقط به پسرها می گفتند: چطوری کچل؟

*در 18 سالگی:

پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند ولی دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است.

*در دانشگاه:

پسرها همان روز اول عاشق می شوند و گند می زنند به امتحان ترم اولشان و مشروط می شوند ولی دخترها فقط در بوفه می نشینند و به پسرهایی که به آنها نگاه می کنند افاده می فروشند.

*هنگام خواستگاری:

پسرها باید خانه، ماشین، شغل مناسب، مدرک دهن پر کن، قد رشید، هیکل خوش فرم، خوش تیپ و هزار تا کوفت و زهرمار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سر کار عروس خانم بکنند ولی دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند

*هنگام ازدواج:

پسرها باید شیربها، مهریه، خرید عروسی، جواهرات گوناگون، جشن و سالن و... را تهیه کنند ولی دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهیزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزار تا منت آنها را قبول کرده، دور ریخته و یک سری جدید بخرد.

 


|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390
نویسنده : writer

ابلهانه ترين سوالات كاربران كامپيوتر از مایکروسافت و BT و در Yahoo Answers!

 BT

شركت بریتیش تله كام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را كه كاربران كامپیوتری یا اینترنتی این شركت ارتباطی، از مشاوران آنها پرسیده اند منتشر كرد.

به نوشته پايگاه اينترنتی روزنامه مترو برخی از اين سوالات آنقدر خنده دار است كه حتی خود سوال كنندگان پس از فهميدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف كرده اند.

ليست احمقانه ترين سوالات IT كه از مشاوران شركت BT انگلستان پرسيده شده به شرح زير است:

1- كاربر : كامپیوتر می گوید (any keys) را فشار دهید اما من نمی توانم دكمه های any را روی كی بوردم پیدا كنم!

2- كاربر : من نمی توانم كانال های تلویزیون را با مونیتورم عوض كنم!

3- كاربر : من با یك نفر در اینترنت آشنا شدم. می توانید شماره تلفن او را برای من پیدا كنید!؟

4- كاربر : چرا اینترنت من كار نمی كند؟
مشاور : مودم را وصل كرده اید؟ همه سیم های كامپیوتر را چك كرده اید؟
كاربر : نه الان فقط مانیتور جلوی من است، هنوز كامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاورده ام!

5- كاربر : پسر 14 ساله من برای كامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم.
مشاور : رمز آن را فراموش كرده؟
كاربر : نه آن را به من نمی گوید چون با من لج كرده !!!

6- مشاور : لطفا روی my computer كلیك كنید.
كاربر : من فقط كامپیوتر خودم را دارم، كامپیوتر شما پیش من نیست.

7- كاربر : ماوس پد من سیم ندارد!
مشاور : من فكر كنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد.
كاربر : پس چگونه می تواند ماوس را پیدا كند؟ یعنی به صورت بی سیم کار می کند؟!

MICROSOFT

در یك مورد دیگر نیز مركز مشاوره مایكروسافت در انگلیس لیستی از سوال های ابلهانه مشتریانش را اینگونه منتشر كرده است.

مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری : یک کامپیوتر سفید...

مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم.
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره، ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم...
مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید...

مرکز : روی آیکن MY COMPUTER در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟

مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام...من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی START کلیک کنید و...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!

مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...

مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.

مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس TEDDY که دوستم از سوپرمارکت برام خریده.

مرکز : و الآن F8 رو بزنین.
مشتری : ... کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...

مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه!

مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک A مثل APPLE، و حرف بزرگ V مثل VICTOR، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟

یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره!

مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : NETSCAPE
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید... INTERNET EXPLORER

مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک SCREENSAVER روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!

مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم.
میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی WORD کار می کردم و دکمه HELP رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل! میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟

مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟!

YAHOO ANSWERS

اینترنت نامحدودترین منبع اطلاعات در عصر ماست. جایی كه می‌توانید مطمئن باشید هیچ سوالی بدون جواب نخواهد ماند. به طور كلی سرویس‌ها و سایت‌های مختلفی برای طرح سوال وجود دارند كه در این میان Yahoo Answers با امكانات مناسب و محیط ساده و سریع، جزو اولین انتخاب‌ها برای طرح سوال است.

اما این موضوع كه در اینترنت می‌توان بدون شناخته شدن هر چیزی را مطرح كرد باعث شده كه بعضی سوالات مطرح شده در این سایت آنقدر احمقانه به نظر برسند كه بتوان از آنها مطلب طنز تهیه كرد.

هرچند می‌توان حدس زد كه تعدادی از آنها به عمد این طور مطرح شده‌اند.

سایت PcWorld با جمع‌آوری تعدادی از این سوالات و پاسخ‌های طنزآمیز به آنها مطلب جالبی تهیه كرده است كه در ادامه می‌خوانید.

1 ـ من تنها ماشینم رو فروختم تا بتونم پول بنزین رو فراهم كنم. اما این چند روز قیمت بنزین پایین اومده. به نظر شما الان چطوری می‌تونم ماشینم رو پس بگیرم؟

ما خیلی سعی كردیم با این پدیده تماس بگیریم، اما ظاهراً كامپیوترش رو فروخته بود تا هزینه اینترنت رو فراهم كنه !

2 ـ من می‌خواستم امتحان كنم آیا كامپیوترم می‌تونه كارت اعتباریم رو بخونه یا نه؟ برای همین اونو داخل سی‌دی رام گذاشتم. اما سی‌دی رام گیر كرد و الان نمی‌دونم چطور باید بازش كنم؟

سی‌دی رام شما مشكلی نداره، فقط منتظره كه كارمزد اسكن كارت اعتباری رو پرداخت كنین. سعی كنین هرطور می‌شه كارت عابر بانكتون رو به پورت USB وصل كنین!

3 ـ موس من هر موقع از روی میز بلندش می‌كنم از كار می‌افته، من مطمئنم مشكل از سیستم عامل نیست. چون هم در ویستا و هم در لینوكس این مشكل وجود داره.

برای حل این مشكل كارت اعتباریتون رو داخل سی‌دی رام گذاشته و با لحن احترام‌آمیز به كامپیوترتون بگین كه دوست دارین موستان به Logitech Air ارتقا پیدا كنه!

4 ـ من 2 تا نارنگی با فاصله زمانی 2 ساعت از هم خوردم. چه اتفاقی برام می‌افته؟

این بستگی به این داره كه این 2 تا نارنگی هسته هم داشتن یا نه؟ اگه هسته‌شون رو هم خوردین، سعی كنین تا 2 هفته از خوردن خاك و آب پرهیز كنین!

5 ـ جایی وجود داره كه بشه به صورت آنلاین سوال پرسید؟ مثلاً اگه تو یاهو باشه خیلی خوبه.

ما از شما عاجزانه می‌خوایم كه اگه همچین جایی پیدا كردین، به ما هم بگین.

6 ـ آیا راه‌حلی هست كه بشه دو دو تا رو مساوی 5 كرد؟

آسون‌ترین راه‌حل اینه كه یك قرص اكس بندازین بالا. یا این‌كه جای 4 و 5 رو در شمارش اعداد عوض كنید.

7 ـ چطور می‌شه در yahoo answers سوال پرسید؟

یه بسته قرص از دوست بالایی قرض كنین و بعد دو تا نارنگی به فاصله 2 ساعت از هم بخورین.


|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390
نویسنده : writer

در هشتاد و چهارمین مراسم اسکار، "ساندرا بولاک" برای معرفی بهترین فیلم خارجی زبان به روی سن آمد و پس از معرفی کاندیداها، فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی را به عنوان فیلم برگزیده و برنده اسکار معرفی کرد.


«جدایی نادر از سیمین» نماینده کشورمان در راه کسب اسکار، فیلم های «کله‌شق» به کارگردانی مایکل ر. روسکام از بلژیک، «پانوشت» به کارگردانی جوزف سدار از اسرائیل، «در تاریکی» به کارگردانی آنیسکا هلند از لهستان و «آقای لازار» به کارگردانی فیلیپ فالاردو از کانادا، را پیش روی داشت.

 اصغر فرهادی پس از دریافت اسکار، در سخنانی گفت: «دوست دارم از آکادمی، سونی پیکچر کلاسیک و دوستان عزیزم مایکل بارگر و تام برنارد تشکر کنم. سلام به مردم خوب سرزمینم».

 در این لحظه بسیاری از ایرانیان سرتاسر جهان دارند ما را نگاه می کنند. فکر می کنم آن ها بسیار خوشحال اند.


 آن ها تنها به خاطر این جایزه ی مهم یا یک فیلم یا فیلم ساز خوشحال نیستند. آن ها خوشحال اند، چون در این زمان که صحبت جنگ و تهدید و حمله رد و بدل می شود، این جا صحبت از فرهنگ غنی کشورشان ایران است.

 یک فرهنگ غنی و قدیمی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را تقدیم مردم سرزمینم می کنم.

 
 مردمی که برای همه فرهنگ ها و تمدن ها احترام قائل اند و با نفرت و خشونت سر سازگاری ندارند.

محمود کلاری، لیلا حاتمی، پیمان معادی و سارینا فرهادی در سالن کوداک تیه تر حضور داشتند و اشک از چشمان سارینا فرهادی و لیلا حاتمی جاری شده بود.


 
«جدایی نادر از سیمین» طی چند روز گذشته جوایز سزار فرانسه و اسپریت را دریافت کرده بود.

«جدایی نادر از سیمین» پارسال در اولین نمایش جهانی خود در جشنواره فیلم برلین موفق به دریافت خرس طلای بهترین فیلم و جوایز خرس‌ نقره‌ای بهترین گروه بازیگری زن و بهترین گروه بازیگری مرد شد.

این فیلم از آن زمان تاکنون بیش از 50 جایزه از جشنواره‌ها و جوایز سینمایی در سراسر دنیا دریافت کرده است. لیلا حاتمی، شهاب حسینی، پیمان معادی، ساره بیات، سارینا فرهادی، علی‌اصغر شهبازی، بابک کریمی، شیرین یزدان‌بخش، کیمیا حسینی و مریلا زارعی در «جدایی نادر از سیمین» بازی می‌کنند.

«کله‌شق» ساخته میشائیل آر. روسکام از بلژیک، «پانویس» ساخته جوزف سدار از رژیم صهیونیستی، «در تاریکی» ساخته آنی‌یژکا هولاند از لهستان و «آقای لازار» ساخته فیلیپ فالاردو از کانادا دیگر نامزدهای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان بودند.


اصغر فرهادی پس از گرفتن جایزه اسکار چه گفت؟

 ذخیره اصغر فرهادی پس از دریافت اسکار بهترين فيلم خارجي‌زبان براي «جدايي نادر از سيمين» سخنانی كوتاه درباره مردم ايران گفت:دوست دارم از آکادمی، سونی پیکچر کلاسیک و دوستان عزیزم مایکل بارگر و تام برنارد تشکر کنم.

سلام به مردم خوب سرزمینم (به زبان فارسي)

در این لحظه بسیاری از مردمان کشورم ما را تماشا می کنند و همگی خوشحال هستند؛ نه به خاطراهمیت دادن به ما یا به خاطر فیلم یا سازنده آن، بلکه در این دورانی که ما از جنگ صحبت می‌کنیم و ترس و رعب بین کشورهایمان رد و بدل می‌شود، نام کشورم ایران در این جا با فرهنگ و تمدن بی‌نظیرش برده می شود.

فرهنگ غنی و باستانی کشورم زیر گرد و غبار سنگین سیاست پنهان شده است. من با افتخار این جایزه را به مردم کشورم تقدیم می کنم؛ مردمی که به تمام تمدن ها و فرهنگ ها احترام می‌گذارند و هر گونه خصومت و خشمی را خوار می‌شمارند.

"At this time, many Iranians all over the world are watching us and I imagine them to be very happy," director Farhadi said while accepting the Oscar.

"At a time of tug of war, intimidation and aggressions exchanged between politicians, the name of their county, Iran, is spoken here through her glorious culture, a rich and ancient culture that has been hidden under the heavy dust of politics."

"I proudly offer this award to the people of my country, the people who respect all cultures and civilizations and despise hostility and resentment,"


|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
موضوعات مرتبط: اخبار و اطلاعات , ,
تاریخ : سه شنبه 9 اسفند 1390
نویسنده : writer

حیوونای خجالتی!!!












 


|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
تاریخ : سه شنبه 9 اسفند 1390
نویسنده : writer

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند.

 
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!

پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟

پسر پاسخ داد: بله پدر!

و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟

پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آن ها بی انتهاست!

با شنیدن حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود.

 پسر بچه اضافه کرد: متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!


|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ : سه شنبه 9 اسفند 1390
نویسنده : writer


توجه: به دلیل پیچیدگی و دشواری موضوعات، در هر کلاس بیش از هشت نفر ثبت نام نمی شوند!

کلاس 1

چگونه یک خودرو به طول 5/2 متر را در 8 متر جای پارک قرار دهیم
برگزاری به صورت گام به گام همراه با نمایش اسلاید
مدت: چهار هفته، دوشنبه ها و چهارشنبه ها از ساعت 19 تا 21

کلاس 2


مسابقه فوتبال یک ورزش است نه فیلم بد
برگزاری به صورت میزگرد و بحث آزاد
مدت: دو هفته، شنبه ها از ساعت 18 تا 20

کلاس 3

چگونه می توان با آمادگی یک ماهه قبلی برای رفتن به مراسم عروسی، همزمان با آقایان حاضر شد
برگزاری به صورت کارگاه آموزشی
مدت: چهار هفته، یکشنبه ها از ساعت 19 تا 21

کلاس 4

نحوه صحیح در دست گرفتن فرمان خودرو (به طور ثابت و در حال دورزدن)
همراه با نمایش فیلم آموزشی
مدت: سه هفته، پنج شنبه ها از ساعت 14 تا 16

کلاس 5

نحوه تشخیص تاریخ انقضای مواد خوراکی از روی بسته آنها به هنگام خرید
همراه با جزو تکمیلی
مدت: چهار هفته، سه شنبه ها و پنج شنبه ها از ساعت 19 تا 21

کلاس 6

چگونه بر ترس از نازل پمپ بنزنی غلبه کنیم
برگزاری به صورت کارگاه آموزشی همراه با گروه های پشتیبان
مدت: چهار هفته، چهارشنبه ها و پنج شنبه ها از ساعت 19 تا 21

کلاس 7

اهمیت دادن به ظاهر و اندام خود بعد از ازدواج مانند قبل آن
برگزاری به صورت بحث آزاد
مدت: دو هفته، دوشنبه ها از ساعت 18 تا 20

کلاس 8

«عزیزم» خطاب کردن شوهر، سلامت شما را به خطر نمی اندازد
برگزاری به صورت نمایش اسلاید همراه با لوح فشرده آموزشی
مدت: سه روز، یکشنبه، سه شنبه و پنج شنبه از ساعت 19 تا 21

کلاس 9

چگونه می توان با تلفن زیر سی دقیقه صحبت کرد
برگزاری به صورت میزگرد و بحث آزاد
مدت: دست کم شش ماه، سه شنبه ها از 18 تا 20

کلاس 10

ردنشدن از جلوی تلویزیون با جارو به هنگام پخش مسابقه پایانی جام باشگاه های اروپا
برگزاری به صورت تمرینات تمرکز و تسلط بر تنفس
مدت: چهار هفته، شنبه ها و سه شنبه ها از 17 تا 20


|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ : یک شنبه 7 اسفند 1390
نویسنده : writer



شما بگین امکان وجود این شکلی که در عکس می بینید چجوری ممکنه؟!


|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ : یک شنبه 7 اسفند 1390
نویسنده : writer


چیـزایـی کـه رو مُـخـِمـونـه!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390
نویسنده : writer

manbaa:rozaneonline

اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم می گفتم به خدا اگه بزارم تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟
یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد ولی از خنده داشت میترکید :| داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟ :) حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم :( خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده .. !!!

 


اندر احوالات دانشجویان


ما واسه صداهای کاملا مشابه، حروف مختلف داریم
واسه این صدا ۲ تا حرف داریم: ت، ط
واسه این ۲ تا: هـ، ح
واسه این ۲ تا: ق، غ
واسه این ۲ تا: ء، ع
واسه این ۳ تا: ث، س، ص
و واسه این ۴ تا: ز، ذ، ض، ظ
این یعنی:
«شیشه» رو نمی‌شه غلط نوشت
«دوغ» رو می‌شه ۱ جور غلط نوشت
«غلط» رو می‌شه ۳ جور غلط نوشت
«دست» رو می‌شه ۵ جور غلط نوشت
«اینترنت» رو می‌شه ۷ جور غلط نوشت
«سزاوار» رو می‌شه ۱۱ جور غلط نوشت
«زلزله» رو می‌شه ۱۵ جور غلط نوشت
«ستیز» رو می‌شه ۲۳ جور غلط نوشت
«احتذار» رو می‌شه ۳۱ جور غلط نوشت
«استحقاق» رو می‌شه ۹۵ جور غلط نوشت
و «اهتزاز» رو می‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت!

واغئن چتوری شد که ماحا طونصطیم دیکطه یاد بگیریم!؟


پروسه انتخاب همسر برای آقایان !!!!


تفاوتهای بین مردان و زنان

آینده:
یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مردتا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.

موفقیت:
یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است که بتواند چنین مردی را پیدا کند.

ازدواج:
یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند ولی تغییر نمیکند. یک مــرد به این امید با همسرش ازدواج میکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند.

روابط:
اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان "همه مردها نادانند" می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد. مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. 6 ماه پس از جدایی ساعت 3 نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: "فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده." نام این کار تماس تلفنی "ازت متنفرم/عاشقتم" است که 99 درصد مردان حداقل یک بار آنرا انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند.

بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران 17 ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند. اغلب پسران 17 ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند.

فیلم کمدی:
فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.

دست خط:
مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه" استفاده میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی" ها و "ن" ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد.

حمام:
یک مرد حداکثر 6 قلم جنس در حمام خود داد - مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط 437 قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.

خواروبار:
یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسه می خرد.

بیرون رفتن:
وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است. وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی 4 ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.

گربه:
زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.

آینه:
مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند -- آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان...

تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.

آدرس یابی:
وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم."

پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.

فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.

لباس شیک پوشیدن:
یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.

شستن لباسها:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.

عروسی:
هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن" صحبت میکنند، مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی."

اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.

گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.

سبیل:
بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند. هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.

اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.

پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا 15هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام 10 هزار تومان روی میز میگذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.

پول:
یک مرد 2000 هزار تومان برای یک جنس 1000 تومانی مورد نیازش می پردازد. یک زن 1000 تومان برای یک جنس 2000 تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد.

بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود.


|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
موضوعات مرتبط: سرگرمی , ,
آخرین مطالب

/
مراقب باشید تو این جنگل مطالب گم نشید.این یه عکس از سرزمینمونه. اینجارو به دوستاتون معرفی کنید. محمد حسین حیدری فرد اهل زنجان محله ی انصاریه در خدمتتونم.:)