سرزمینی که خیلی با حاله
بدو بدو 1 بار ببین عاشقش میشی
تاریخ : سه شنبه 2 اسفند 1390
نویسنده : writer


*
رفتم عابربانک، یارو داره جون میکنه با دستگاه کلنجار میره بعد ده دقیقه برمی گرده میگه شما هم کار داری؟ پ ن پ پیک موتوری ام وایسادم نامه اداری تونو تایپ کنین ببرم.

*رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟ میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!

*امروز هوا خیلی سرد بود، رفتم چسبیدم به شوفاژ کلاس، یکی از رفیق هام اومده میگه: شوفاژ روشنه؟ جواب دادم: پ ن پ خاموشه، دارم خورم رو بهش می مالم تا گرم بشه یه وقت خدایی نکرده شما سرما نخورید!

*داریم راه می ریم با دوستام، پام پیچ خورد، خوردم زمین میگه کمک می خوای؟ میگم پ ن پ شماها خودتون رو نجات بدین من اینجا می مونم مقاومت می کنم.

*میگم مکانیک سیالات 9 شدم، میگه: یعنی افتادی؟ میگم پ ن پ استاد گفت دست و بالم تنگه این 9 رو بگیر حالا بقیش رو هم سر ماه میدم!

*رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری های نر و مادتون کدومان؟ میگه می خوای بخری؟ پ ن پ، مامور منکراتم اومدم ببینم قفس شون یه وقت مختلط نباشه!

*وسط خیابون ماشین محکم زده بهم، پخش شدم رو زمین، میگه تصادف کردی؟ پ ن پ، تو محوطه جریمه خودم رو انداختم زمین از داور پنالتی بگیرم! میگه زنگ بزنم اورژانس؟ پ ن پ زنگ بزن برنامه نود فردوسی پور ببین پنالتی بود یا نه.

*رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پ ن پ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکوت دارن فعلا.

*هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم. آمپول ها رو دادم به پرستاره. میگه آمپول بزنم؟ پ ن پ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

*به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟ میگه از شوهرش؟ پ ن پ، چسبیده بود کف ماهیتانه کفگیر زدم جدا شد...

*تو تاکسی تنها نشستم می خوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر؟ میگم پ ن پ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست!

*یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره؟ پ ن پ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع می شه!

*تو لباس فرم منو  دیده میگه سربازی؟ پ ن پ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم!

*مامانم سفره پهن کرده بود، بهش گفتم می خوای شام بیاری؟ گفت: پ ن پ میخوام گلای سفره رو آب بدم!

*رفتم داروخونه کرم ترک پا بگیرم میگه واسه پا میخواین؟ پ ن پ میخوام در جهت ازبین بردن ترک های کویر لوت گامی برداشته باشم!

*تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پ ن پ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!

*در پارکینگ رو باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پ ن پ در رو باز کردم هوای کوچه عوض شه...

*داشتم تلویزیون می دیدم. بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی می دیدی؟! گفتم پ ن پ داشتم گرمش می کردم تا شما بیای ببینی!


|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ : دو شنبه 1 اسفند 1390
نویسنده : writer

  رعایت نظافت به سبک دخترا و پسرا!


|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : دو شنبه 1 اسفند 1390
نویسنده : writer

به مامانم ميگم من ميرم کارواش،
ميگه ماشينم ميبري؟
ميگم پ نه پ دارم ميرم اونجا دوش بگيرم ...

رفتم تو کوچه دارم ماشین می شورم همسایه مون اومده میگه ااا ماشین می شوری
پ نه پ حوصله ام سر رفته دارم با ماشینم آب بازی می کنم!!

با گل رفتم بيمارستان
نگهبان ميگه گل براي مريضتون آوردين
گفتم پ نه پ اومدم خواستگاري تو با اين سيبيلات... ...

داشتم تلويزيون ميديدم
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من ميگه داشتي ميديدي؟؟؟!!!
پ نه پ داشتم گرمش ميکردم تا شما بياي ببيني!!!!! ...

به راننده تاکسیه میگم مرسی نگه دارید. می گه پیاده ميشی؟؟ پ نه پ می خوام ببینم لنت و ترمزت سالمه؟

رفتم مرکز اهدای خون دختره بهم میگه اومدین خون بدین؟ گفتم پ نه پ خوناشامم اومدم یه 4 لیتری خون بگیرم شب دور هم با بچه ها شب نشینی داریم

رفتم داروخونه، ميگم باند دارين؟ ميگه واسه زخم؟ پ نه پ بانده فرودگاه حياط خونمون خراب شده، بابام همينجور داره با هواپيماش دوره خونه ميچرخه.!!

به يارو ميگم يه سي دي نوحه بزن واسم . ميگه غمگين باشه ؟ پ نه پ نوحه شاد از شماعی زاده بزن مجلس ختم بزن بكوب را بندازيم

سیگارو میبینه تو دستما...!!!! بازم سوال میکنه سیگار میکشی؟؟؟
پ نــه پ میخوام با دودش مثل سرخپوستا باهات رمزی حرف بزنم ببینم به چند زبان غیر زنده تسلط داری ...!!!!

جلو توالت عمومی…آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین.؟ پ نه پ ما سوسکیم اومدیم نهار

آقا کامپیوتره خونه رو آورده واسه ویروس کشی. میگه با نرم افزار ویروس کشی میکنین. پ نه پ میندازیمش تو آب جوش تا پاستوریزه شه ویروساش بمیرن

دوستم میگه: ماشینتو تو روزنامه تبلیغ کردی میخوای بفروشیش؟ پـَـَـه نــه پ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم.

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی ۲ لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه، رفیقم اومده میگه
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازیم

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه: اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!! ـ

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

تو گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه

دوستم میگه امروز چندمه ؟ میگم یکم ، میگه یکم مرداد ؟ پـَـ نـَـ پـَـ امروز یکم فروردینه ،
عیدت مبارک عمو جان بیا یه بوس بده

همسایمون عروسی داشتن. دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد. دوستم گفت عروسیه؟
پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه...

ساعت 8 صبح كلاس داریم. منم خمیازه میكشم و دهنم یه متر باز میشه.
استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت

تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم
ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته

مراسم تدفین بابا بزرگم بود یارو اومده میگه پدر بزرگتو دارین خاک میکنین؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ بذرشو داریم میکاریم اب بدیم سبز کنه بعد یه بابا بزرگه دیگه در بیاد

سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!

تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در…. گفتم بله...
دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی!!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته.. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

وسط جاده خلخال- زنجان پنچری ماشینمو می گرفتم یه آقاه رسید، گفت: پنچر شدی؟
گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ لاستیکم گرمش شد در آوردم هوا بخوره!!!!!

نشستیم داریم "سقوط آزاد" میبینیم، داداشم میگه این دریائه واقعا کیشه؟؟؟
پـَـ نـَـ پـَـ دارن اسکلمون میکنن... شهرک سینمایی رو آب کردن

اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم ... رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم

من: سلام علی خوبی ؟ علی: سلام، شما ؟ من: آرمینم. علی: اٍ
آرمین تویی؟ من: پـَـ نـَـ پـَـ راهنمای 473، بفـــرمائید!

بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش. فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟
پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!!!

رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ 100 محبت کنین. اورده تست کرده میگه میبری؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!!!!

دیروز یه حلزون پیدا کردم به دادشم نشون دادم میگم ببین چه خشگله. میگه اینو از تو باغچه پیدا کردی؟
پـَـ نـَـ پـَـ این حلرزون گوشمه.جاش تنگ بود اون تو آوردمشون بیرون یه نفسی تازه کنه

با کلی تلاش و زحمت و بدبختی دنبال اتوبوسه میدویدم و دستام رو مثه میمون اینور اونور میکردم که بلاخره پشت چراغ قرمز وایساد. اومدم دم در نفس زنون میگم آقا درو میزنی؟
میگه می خوای سوار شی؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام پیاده شم این مدت هم خیلی زحمتتون دادم.

یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ پــــــ نــه پــــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـــ نــه پــــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه.

زنگ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای بیایی تو؟ پـــ نــه پــــــ میخوام ببینم اف ف سالمه یا نه.

صبح رفتم کنکور بدم. مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـــ نه پـــ اومدم اینجا برم دسشویی.

از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـــ نــه پــــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!

تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟ پـــ نــه پــــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم.

نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟ پـــ نــه پــــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده

میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی پـــ نــه پــــــ میخوام قزل الا صید کنم.

بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ میگم پـــ نــه پــــــ اوردیم خون بده بریم.

داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟ چیزی پرید تو گلوت؟ گفتم پـــ نــه پــــــ دارم خودم رو آماده پرواز میکنم.

خونه فامیلامون بوودیم پسر خالم از در اوومده تو میگه: توام اینجایی؟! پ ن پ من خونمونم این روح سرگردون حافظ شبرازیه که بچه ها احضارش کردن و ولش کردن.

رفتم بقالی میگم آقا یه شیشه آب بدین لطفا، میگه : آب معدنی؟ پـــ نــه پـــــ آب فاضلاب، می خوام چرخه ٔ بازیافت رو توی دهانم انجام بدم.

به خانمه تو بانک میگم خودکار دارین؟ میگه میخوای چیزی بنویسی؟ پ نه پ میخوام باش نودل چینی بخورم !!!

 


|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : دو شنبه 1 اسفند 1390
نویسنده : writer

دخترها


توی ماهیتابه روغن می ریزن


اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن می کنن


تخم مرغ ها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه می ریزن


چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان می کنن


پسرها


توی کابینت های بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه می گردن


توی کابینت های پایینی دنبال ماهیتابه می گردن و بالاخره پیداش می کنن


ماهیتابه رو روی اجاق گاز می ذارن


توی ماهیتابه روغن می ریزن


توی یخچال دنبال تخم مرغ می گردن


یه دونه تخم مرغ پیدا می کنن


چندتا فحش می دن


دنبال کبریت می گردن


با فندک اجاق گاز رو روشن می کنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخانه رو برمی داره


ماهیتانه رو می شورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی می داد!)


ماهیتابه رو روی اجاق گاز می ذارن و توش روغن واقعی می ریزن


تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک می کنن


چندتا فحش می دن و لباس میپوشن


می رن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ می خرن و برمی گردن


تلویزیون رو روشن می کنن و صداش رو بلند می کنن


روغن سوخته رو می ریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه می ریزن


تخم مرغ ها رو می شکنن و توی ماهیتابه می ریزن


دنبال نمکدون می گردن


نمکدون خالی رو پیدا می کنن و چندتا فحش می دن


دنبال کیسه نمک می گردن و بالاخره پیدایش می کنن


نمکدون رو پر از نمک می کنن


صدای گزارشگر فوتبال رو می شنون و می دون جلوی تلویزیون


نمکدون رو روی میز می ذارن و محو تماشای فوتبال می شن


بوی سوختگی رو استشمام می کنن و می دون توی آشپزخونه


چندتا فحش می دن و تخم مرغ های سوخته رو توی سطل می ریزن


توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ می ریزن


با چنگال فلزی تخم مرغ ها رو هم می زنن


صدای گل رو از گزارشگر فوتبال می شنون و می دون جلوی تلویزون


سریع برمی گردن توی آشپزخونه


تخم مرغ هایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل می ریزن


ماهیتابه رو می ندازن توی سینک


دنبال ظرف های مسی می گردن


قابلمه مسی رو روی اجاق گاز می ذارن و توش روغن و تخم مرغ می ریزن


چند دقیقه به تخم مرغ ها زل می زنن


یاد نمک می فتن و می رن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمی دارن


چندثانیه فوتبال تماشا می کنن


یاد غذا میفتن و می دون توی آشپزخونه


روی باقیمانده تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز می خورن


چندتا فحش می دن و بلند می شن


نمکدون شکسته رو توی سطل می ندازن


قابلمه رو برمی دارن و بلافاصله ولش می کنن


چندتا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب می گیرن


با یه پارچه تنظیف قابلمه رو برمی دارن


پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش می کنن


نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون می خورن و چندتا فحش می دن


|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : یک شنبه 30 بهمن 1390
نویسنده : writer

*حتما بعد از لذت یه دوش آب گرم تمام قطره های آب یخ روی سقف برای سر خوردن روی بدنت از هم سبقت می گیرن و موهای تنت رو سیخ می کنن!

*تو یک بازی اکشن تو یک مرحله خیلی سخت چند روزه گیر کردی و هرچی استراتژی می چینی و نقشه می کشی بازم می کشنت اما همچین که وسط بازی یه کار واجب برات پیش میاد و می بینی که باید بری، یه اسلحه بر میداری و حمله می کنی تو دل 200 نفر و همین جوری الکی شلیک می کنی تا بکشنت و تموم بشه بری دنبال کارت ولی حالا عمرا اگه بمیری همین جوری پیش می ری و از طرفی هم شدید عجله داری که بری به کارت برسی؛ مورفی ترش هم اینجاست که آخر سر هم نمی کشنت و تو مجبوری خودت دستگاه رو خاموش کنی.

*واژه «جون مادرت» دقیقا وقتی از دهنت می پره که طرف مقابلت مادرش رو از دست داده

*وقتی یه لباس سفید بپوشی تمام دنیا دست به دست هم میدن تا یه لک روش بیفته!

*تو مهمونی یکی که دوربین داره گرفتن فیلم رو به عهده می گیره، بعدش کل فیلم فقط از فک و فامیل خودشه یا نوه یا بچه 2 سالشه که تازه راه می ره! اگر از کل 3 ساعت فیلم 2 تا صحنه روی تو اومده باشه، مطمئنا در بدترین حالت عمرت قرار داری!

*وقتی می خوای یه بسته رو با آژانس بفرستی تویوتا کمری می فرستن؛ وقتی خودت می خوای با آژانس جایی بری پیکان جوانان می فرستن.

*هر موقع ناخون هاتو می گیری، دقیقا بعدش یه کاری واست پیش می یاد که نیاز شدیدی به ناخن داری.

*هروقت بخوای روی ظرف های داخل سینک ظرفشویی آب بریزی؛ همیشه یه قاشق هست که جهت آب رو به سمت خودت منحرف کنه و سرتاپات خیس شه!

*بیشترین زمانی که به مرخصی احتیاج داری وقتیه که از تعطیلات برمی گردی!

*وقتی که ته مداد رو کامل جویدی تازه یادت میاد قرضی بوده!

*توی یه تور دسته جمعی، صاحب دوربین همیشه آدمیه که عین توریست های ژاپنی فقط از سوژه های بی جان، بی شکل و بعضا بی اسم عکس می گیره، وقتی برمی گردین یه عکس دسته جمعی ندارین!!

*وقتی شب امتحان قهوه می خوری که تا صبح بیدار باشی و درس بخونی، عملکردش از صد تا دیازپام بهتر می شه

*تو یه تست اگه بین دو گزینه شک داشته باشی و یکی از اون 2 گزینه صحیح باشه، تو حتما گزینه غلط رو انتخاب می کنی

*کافیه توی بدترین شرایط مالی باشی اونوقت حتما یکی از این سه تا خراب می شه:

موبایل، لپ تاپ، ماشین

*وقتی می خوای بری از توی جیبت چیزی برداری، اون چیزی که می خوای همیشه توی اون یکی جیبته!

*درست موقعی که گوشیت را میزنی به شارژ همه یادشون میافته بهت زنگ بزنن!!


|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ : یک شنبه 30 بهمن 1390
نویسنده : writer


عجایب و سوژه های دیدنی خارجی!








































|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ : یک شنبه 30 بهمن 1390
نویسنده : writer

تصاویر فوق العاده زیبا از دنیای پرندگان


















































 


|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ : شنبه 29 بهمن 1390
نویسنده : writer


مراحل از خواب بیدار شدن یک دانشجو!!!



|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ : شنبه 29 بهمن 1390
نویسنده : writer

درویشی تهیدست از كنار باغ كریم خان زند عبور می‌كرد.

چشمش به شاه افتاد با دست اشاره‌ای به او کرد.

كریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.

كریم خان گفت: این اشاره‌های تو برای چه بود؟

درویش گفت: نام من كریم است و نام تو هم كریم و خدا هم كریم. آن كریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟

كریم خان در حال كشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟

درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.

چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان كسی نبود جز كسی كه می‌خواست نزد كریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سكه كرد و قلیان نزد كریم خان برد...

روزگاری سپری شد. درویش جهت تشكر نزد خان رفت.

ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به كریم خان زند كرد و گفت: نه من كریمم نه تو. كریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول كرد و قلیان تو هم سر جایش هست !!!


|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ : شنبه 29 بهمن 1390
نویسنده : writer


شما بگین امکان وجود این شکلی که در عکس می بینید چجوری مکمنه؟! 


|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
موضوعات مرتبط: عکس های جالب , ,
آخرین مطالب

/
مراقب باشید تو این جنگل مطالب گم نشید.این یه عکس از سرزمینمونه. اینجارو به دوستاتون معرفی کنید. محمد حسین حیدری فرد اهل زنجان محله ی انصاریه در خدمتتونم.:)